جدول جو
جدول جو

معنی ام تولب - جستجوی لغت در جدول جو

ام تولب
(اُ م مِ تَ لَ)
خر. (منتهی الارب). اتان (ماده خر). (المرصع) ، مادر بچۀ نوزاد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ لِ)
دختر ابوطالب بن عبد مناف هاشمی. خواهر علی (ع) بود. بعضی گفته اند اسمش ریطه بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 252 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ لَ)
سگ ماده. (از المرصع). و رجوع به عولق شود
لغت نامه دهخدا
(اُ م مِ تُ مَ)
صدف. (منتهی الارب) (آنندراج) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُ م مِ بَ)
مورچه. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِوَ هََ)
ماده خر. اتان. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ وَ)
یعنی مادر فرزند، و آن کنیزی است که از مولای خود آبستن شود.
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ کَ)
درخت کوچک خارداری است. (از اقرب الموارد). درختی است کوهی برگش مانند برگ بید است. (آنندراج) (از مهذب الاسماء). برگ درخت آن و گل آن زرد باشدو ببرگ بید ماند و در چشم نیکو نماید و بوی آن بغایت کریه و گنده بود و چون باد بر آن گذرد آن بوی را پهن سازد. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان، خطی). اناغورس. عجب. حب الکلی. خروب الخنزیر. و رجوع به اناغورس شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ)
داهیه. (المرصع) (اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ)
غیشه (نوعی گیاه).
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام ولد
تصویر ام ولد
کنیزی که از صاحب خود حامله باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام کلب
تصویر ام کلب
بیدکوهی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار